گفتند تعریف کن...گفتم چه بگویم؟؟
گفتند از دردو دل هایت بگو؟؟
گفتم دردو دل های من شنیدنش دل میخواهدکه شما ندارید!!!!
گفتند بگو جرأتش را داریم...
گفتم در دل من اشوبی است که اگر به شما بگویم درک نمیکنید
در دو دل من این است که راحت رفت و تنهایم گذاشت!!بی خداحافظی رفت!!
بدون اینکه نگاهی به پشت سرش بکند رفت!!!
ندید که پشت سرش خون گریه کردم !!!دردو دل های من حصرت یک بار گفتن دوستت دارم های او بود..همین!!!!